SifTal

SifTal

در جستجوی درمانی برای اینجور زندگی کردن...

اما در نگاه من بودی با اینکه هرگز نبودی.

جمعه, ۱۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۱ ب.ظ

آدمها هر کدوم دنیای پیچیده و عجیب و هیجان انگیزی دارن، برا همین دوست داشتم نامرئی بودم و می تونستم، بیشتر و بیشتر نگاه کنم به آدمها؛ وقتی یه احساس ظریف رو پشت حرفهاشون درک می کنم،  یا غمی در عمق نگاهشون می بینم، یا شور نشاط و امیدی تو حرکاتشون حس می کنم، می تونم خیلی نامرئی باهاشون زندگی کنم اما نمی خوام بهشون نزدیک شم یا اونها منو ببینن... برا همین سعی کردم همیشه خودم رو پشت خنده های الکی و سکوت غیرعادی، قایم کنم... مثل سالها پیش، اون روز پاییزی که برای بار اول دیدمش و باهاش اومدم جلو و حس کردم می تونم متفاوت باشم و متفاوت شدم... . اما قضیه اینجاس که من کسی نبودم و او هم کسی نبود، ولی بود، فقط برای من! بدون اینکه خودش بخواهد و بداند... . و گاهی  تمام زندگیمان با دوست داشتن روی هیچ چیز، شکل می گیرد، همون هیچ چیزی که خودمان برای خودمان، ساخته ایم، هست ولی نیست، اما شاید حتی به خاطرش، پرانرژی و شادتر و زیباتر زندگی کنیم... و برای همین دوست داشتم خودم را، برای دوست داشتنت. حتی اگه روی هیچ بود انگار... .

 

  • Sif Tal

نظرات (۳)

جالب بود 
پاسخ:
ممنون
  • فیلو سوفیا
  • حتی اگه روی هیچ بود انگار

    حتی:)
    پاسخ:
    :)
    یاد فیلم wings of desire افتادم..
    پاسخ:
    ندیدم فیلم رو، اما چک می کنم.

    +راستی به پیشنهاد دوستم، که از روی نقد وبلاگ شما بود، فیلم "وجده" رو دیدم، قشنگ بود، ممنون! :)
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">