SifTal

SifTal

در جستجوی درمانی برای اینجور زندگی کردن...

فاصله ی ده خط

جمعه, ۱۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۳۳ ق.ظ

با بغض نوشتم: اصلا نیازی نداره بهم ثابت کنی که ارزشمندی، از نظر من خیلی خفن و ارزشمند هستی و خیلی قبولت دارم.

و تو بعد از چند دقیقه و 10 خط پایین تر، میان چت هایمان گفتی: ناراحت می شوم که ناراحتی و وقتی که می گی برای من اینقدر ارزش قائل بودی و خیلی قبولم داشتی و ... .

 

می دانی که دلم شکست؟ نه فقط از اینکه می دانستی اینها را ولی نمی خواستی ادامه دهی. از این دلم شکست که فعلهای حالی که استفاده کردم در فاصله ی ده خطی، برای تو افعال گذشته شده بودند! از اینکه آینده برای تو، همین حالا بود، آینده ای که هنوز خودم قبولش نکرده بودم که اتفاق بیوفتد.

... سیف گاهی آدمها به توجه تو نیازی ندارند. به ارزش قائل شدنِ تو نیازی ندارند... . و هیچ کس این وسط آدمِ بدی نیست. حتی تو فاصله ی ده خطی، من و تو هر کدام مسیرهای متفاوتی را می خواستیم و شاید فقط به دلیلِ همین ده خط، خیلی درست بوده که همون آینده، خیلی زود برای من اتفاق بیوفتد.

  • Sif Tal

نظرات (۲)

  • پیمان محسنی کیاسری
  • سلام
    من که زیاد در جریان نیستم.  ولی می‌تونم بگم که خودم بسیاری اوقات ناخواسته از افعال گذشته استفاده می‌کنم. بعضی‌ها رو هم دیدم که شبیه خودم بودن. 
    و خوب٬ شاید اگر من این جملات رو می‌گفتم؛ نباید جدی باهاش برخورد می‌شد
    پاسخ:
    اینم حرفیه... :)
  • فیلو سوفیا
  • وقت زیادی نداریم واسه غصه خوردن سیف...باور کن. باید آینده رو قبول کرد و بعد شروعش کرد. تو هم زودتر افعالت رو گذشته کن...حتی اگه گذشته بودنش رو قبول نداری!!
    پاسخ:
    اوکی :)
    حتی امروز فکرم این بود که گذشته شده!  خودمم باورم نمی شد! :/
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">