SifTal

SifTal

در جستجوی درمانی برای اینجور زندگی کردن...

۱ مطلب با موضوع «خاطرات قدیمی» ثبت شده است

یادمه دبیرستان که بودم؛ نمره ی ریاضی و شیمیم معمولا بیست بود. اما فیزیک نه! سرِ نمرات یکی از امتحانا، به خاطر اینکه نمره ها خیلی بد بود، معلم فیزیکمون، آقای ف.  از یه نمودار من در آوردی، استفاده کرده بود. من نمره ی دوم کلاس بودم، 18.

یه نمودار ناپیوسته و مسخره ای استفاده کرده بود که از دو روش، به نسبت اختلاف نمره ی اصلی با بیست یا دوازده، به نمره اضافه می شد و همه بچه ها راضی و شاد بودن... اما من عصبانی شدم، چون خیلی نامنصفانه بود.

(من): آقا! این چ نموداریه که نمره ها رو باهاش تغییر دادید، با چ معیاری ازش استفاده کردید؟

(آقای ف.): نمره ی شما هم اضافه شده! ناراحت نباشید. (و شروع کرد به ادامه ی درس.)

  

منم به جای گوش دادن به درس، داشتم با این نمودار ور می رفتم. بعد از بیست دقیقه داد زدم: آخه اگه کسی نمرش صفر باشه با نمودار شما می شه 7، ولی نمره ی 20 می شه 20.5 و نمرات 9 و 12 روی هم می افتند، می شن 15، این چطور انصافه؟

یهو همه ی کلاس منفجر شدن از خنده.... خود معلمون هم خندید، اما تغییر نداد نمره ها رو. حرفش این بود که به تو هم اضافه شده، چرا ناراحتی؟! یه همچین معلمهای خنگِ بی منطقی داشتیم. :|

حالا که خودم معلمی رو تجربه کردم. فکر می کنم نمره دادن که محبت یا هدیه نیست که حالا هر چی به هر کی اضافه کردی، کرمت به حساب بیاد و یا باهاش فخر بفروشی! معلم که نباید به خاطر نمره دادن به دانش آموز، دِینی رو گردنش، بگذاره. یا بگه که حالا که بهت ارفاق کردم، باید ساکت بشینی و راضی باشی.

 

+چیز دیگه ای به ذهنم نرسید، بنویسم. :دی

++ این روزا، دارم تمام سعم رو می کنم که ناله نکنم!

  • Sif Tal