درد و دل شب امتحانی
دارم مسائل الکترودینامیک رو برا میانترم فردا مرور می کنم، هنوز نمی تونم تمرکز کنم، تمام این دو ماه مشکل تمرکز داشتم و سرعت مطالعم چرت بود... نمی دونم دیوونه شدم یا به قول یکی از دوستام اورولم، بیخیال دلیلش حتی! دارم فکر می کنم، شاید پیری یه چیزی شبیه همین باشه، اینکه اینقدر مشکلات و مسائل روزمره و افکار مختلف، ذهن رو پر می کنه، که نمی شه تمرکز کرد... .
اما اگه ورژن سه سال پیشِ سیف، الان اینجا بود، تمام مسائل رو حل می کرد، اون می تونست! تمام دست نوشته های سه سال پیشم گواهی می ده که اون می تونست! اون خود من بود؛ اما در زمانی دیگه! این دخترِ ذهن شلخته ی رویاپرداز نبود... . اون الکترودینامیکی که الان بدون سوتی، نمی تونم حتی یک تمرین هم ازش تمرین حل کنم رو بیست گرفته بود.
الان فقط تو این فکر هستم که چطور یه کرم چاله* ی زمانی! مناسب بسازم و باهاش سریع برم به زمان و مکانی که سیف می دونه که داره چه کار می کنه وحتی با تمرکز و علاقه زندگی می کنه!
پ.ن:
چطور کرمچاله رو بسازیم؟
البته الان که برم، امتحان فردا رو بخونم. علی الحساب!!
پ.ن پرایم:
نصیحت یه دانشجوی پیر!!! : مهارت با تمرین و تکرار به دست می یاد، اما اگه بخوای مهارتی رو که بدست آوردی، حفظ کنی. باید ازش مراقبت کنی. که این مراقبت هم فقط با تکرار و تمرین ممکن هست!
*کرم چاله: طبق نسبیت عام و متریک نمی دونم چی چی شوارتز! کرم چاله، میانبر فضایی محسوب می شه که توش سرعت بیشتر از سرعت نور، هست.
- ۹۵/۰۹/۲۷