چرا؟

-چرا سیگار می کشی؟

+بیشتر که اداس! اما خب هر کی با یه چیزی آروم می شه، من هم با این و .... (اما واقعبت اینه که) دارم الکی توجیه می کنم، نمی دونم چرا سیگار می کشم!!

   

بعدش با خودم فکر کردم چرا هر وقت من استرس می گیرم، غذا می خورم! چه توجیهی برای تمام اون عادت های غذایی بد که 40 کیلو به وزنم اضافه کرد وجود داره؟

شاید جواب سیگار کشیدن آدمها هم یه جایی همین جاها باشه! ولی حتی جواب دادن به اینکه چه توجیهی وجود داره، هم فایده ای نداره.... شاید جواب دادن به این فایده داره که چطور کاری رو که از عمرمون کم می کنه و بهمون آسیب می زنه رو انجام ندیم؟ 

  

نفرت از اون کار خاص؟

فکر کردن به اینکه می خواهیم بیشتر زندگی کنیم؟ (آیا واقعا می خواهیم؟)

فکر کردن به اینکه احتمالا آدمهایی که بهشون افتخار می کنیم، اون کار و انجام نمی دن؟

دوست شدن با آدمهایی که دلایل محکمی برای انجام کارهاشون دارن؟ شاید؟! 

به علاوه ی اینکه شاید برای من راهی که پر خوری رو گذاشتم کنار (یه مدتی)، این بود که، می خواستم سالم باشم! فکر اینکه بتونم تا وقتی که جوونم، پر تحرک باشم؟!

در هر صورت دلایلی وجود داره این وسط و می خوام بهشون بیشتر توجه کنم تو این مدت، که چرا و چطور می شه سالم تر زندگی کرد؟!