کمک کن و رد شو
کمی بیشتر فکر کن، چرا تنها نبودن! و با جمع بودن، باید اینقدر سخت باشه؟ چرا بودن و نبودن آدمها اینقدر فرق می کنه؟ چرا مهمه که بقیه چی فکر می کنن؟ چرا بعد از سالها زندگی هنوز نتونستی یه فیلتر درست بسازی که حرفهای غیرمهم مردم رو از مهم جدا کنی و بریزی دور؟ چرا فکر می کنی، باید در هر حرفی رنگی از واقعیت باشه؟ چرا به فکرشی وقتی که این به فکر بودن، هیچ چیز جدیدی نمی سازه؟!
آره می شه عاشق یه نفر بود و بیشتر زندگی کرد و البته می شه عاشق یه ایده بود و مفید تر زندگی کرد، حتی می شه عاشق یه موجود خیالی بود، می شه اون موجود خیالی رو واقعی فرض کرد و به خاطرش حتی، خیلی خیلی هم با بازده زندگی کرد! آدمها این کار و می کنن همیشه... . ماهیت عشق شاید یه نیاز واقعی باشه! اما قالبش حتما یه رابطه ی ویژه یا یه جور خاص نیست!
می شه خیلی عادی و جوگیر به هر چیزی چنگ زد و یا می شه آروم بود و با خونسردی در هر چیزی عشق رو احیا کرد، حتی در لحظه!
سیف آروم باش، کمک کن و رد شو. هیچ آدمی برا تو نیست و تو برای کسی نیستی! قرار نیست ردی از تو بمونه، و قرار نیست حتما رد کسی بمونه، هیچ کسی برای همیشه، کنارت نخواهد موند. حتی اگر با تمام وجودش بخواد بمونه و هر آدمی حق داره که فقط به خودش فکر کنه! پس یادت باشه طبیعیه که اثر تو برای آدمها، زودگذرتر از یه رد پا، رو ساحل ماسه ای باشه. چرا یادت می ره که دلیل به وجود اومدن اون رد پا، فقط پا نیست! سست بودن دونه های ماسه هم هست و اصولا ماندگاری و سستی هیچ سنخیتی ندارن، ولی سستی دلیل وجود داشتن خیلی از رابطه هاس!
پس بیا یاد بگیر که وارسته طور، زندگی کنی! بدون انتظار، بدون تلاش برای با دووم کردن از هم گسستنی ها و بیا یاد بگیر هیچ ارزشی در یه فرم خاص نیست! شاید هم واقعا هیچ فرم خاصی وجود نداره، این ما هستیم که فرم ها رو تشخیص می دیم و بعد اونها رو جدا و خاص می بینیم! مثلا وقتی از یه آدم خاص، خوشمون می یاد!
باید قبول کنی که اندوهِ زودگذر بودن دنیا ارزش غصه خوردن نداره، ولی دقیقا به خاطر همین گذرا بودن دنیا، ارزش داره که حتی مثل یه بچه ی 5 ساله عاشق و پر انرژی زندگی کنی. ارزش داره با شور و شوق و خیلی احمق باشی و هر روز بارها از ته دل بخندی، ولی ارزش نداره وابسته شی!
- ۹۵/۱۱/۱۸