لیستی که باید تهیه کنم.
نباید یادم بره که چقدر این روزها ناراحت هستم و هر روز چهار، پنج ساعت بیدار، تو رخت خواب می مونم و نمی خوام پا شم. و چقدر خودکشی رو با دردش تصور می کنم. نباید یادم بره که دو ماه می شه که اصلا حالم خوب نیست. نباید یادم بره که چقدر احساس می کنم مسیرم رو از دست دادم و نمی دونم که چه کار می کنم؟ نباید یادم بره که چقدر از خودم بدم می آد. نباید یادم بره که خیلی خسته ام و انرژی ای ندارم. نباید یادم بره که به همه دروغ می گم که خوبم و دارم درس می خونم. نباید یادم بره که چه چیزهایی اذیتم می کنن. نباید یادم بره که هنوز هم کوتاه می آم. نباید یادم بره که چرا این شکلی شدم. نباید یادم بره که شاید من مسئول خرجی دادن به کسی نیستم. نباید یادم بره که من هنوز بزرگترین آرزوم اینه که پسر به دنیا می اومدم و به چه دلایلی؟ نباید یادم بره که حق دارم بعضی آدمها رو بی اهمیت بدونم. و مهمتر از همه نباید یادم بره که وقتی چیزی کمک نمی کنه، کمک نمی کنه.
ولی درد اصلی همینه که نمی دونم، چه کار می کنم؟؟ چه اتفاقی داره می افته؟ حتی نمی تونم درست فکر کنم!!!
باید یه لیست تهیه کنم از تمام کارهایی که توی پنج ماه قبل انجام دادم و تمام افکار و رویاهایی که تو سرم داشتم. و بخش خوبیش رو بریزم تو سطلِ آشغال! و دیگه هیچ وقت تو زندگیم بهشون برنگردم. تمام آدمهای الکی و تمام تفریحهای مسخره و عادت های غذایی و فکری بی خود و بعد ذهنم رو باز بگذارم که به هر چیزی که دلم می خواد فکر کنم و هر کاری که دلم می خواد انجام بدم و با هر آدم جدیدی که می خوام آشنا بشم.
+هدفم این بود که... یادم نمی آد... .
++ببخشید، شاید چند وقتی برم و حالم که بهتر شد، برگردم. حالا این بهتر شدن می تونه یک هفته طول بکشه یا چند ماه یا یک سال... .
- ۹۶/۰۳/۲۱