SifTal

SifTal

در جستجوی درمانی برای اینجور زندگی کردن...

یه هفته دیگه هم گذشت!

جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ

هفته ی سختی بود، دیروز میانترم محاسبات کوانتمی داشتم، فردا هم جی ار ای دارم!

خب من سعی خودم رو برای همه چیز کردم، برای میدترم هم تلاش کردم، اما سعی من، نمره کامل نبود! نمره ی خوب هم نبود! نمره ی متوسط بود! اما به هر حال سعی بود و... آره، شاید اگه در ماه مهر، شبها تا دیر وقت کتاب نمی خوندم! مثلا اون یکشنبه، تا ساعت 3، 4 صبح، پلورالیزم دینی نمی خوندم و یا سر کلاس الکترودینامیک دیوان شمس نمی خوندم و تمام آخر هفته ها، مقاله های اون پروژه ی چلغوز رو نمی خوندم و بقیه تایمم رو به آهنگ گوش دادن و وب گردی و احوال پرسی با آدمها، نمی گذروندم. الان بهتر می شد امتحانم!

 

کارها و اتفاقات متفرقه این دو هفته: 

سه چهار شب نخوابیدم تا تمرین های محاسبات کوانتمی رو بنویسم، تمرینهای سختی که از هیچ کدومشون نیومد تو امتحان! :))

یکشنبه دندونم شکست و نصفش اومد تو دستم! باورم نمی شد، حتی فکر کردم، شاید خوابم، و بعد دیدم نه واقعیته!!

چهارشنبه هم کلاس حل تمرین، پرفکت نبود! اما بهتر از قبل بود، راضی بودم. واای خیلی جالبه که به آدمها زمانی که امتحان می دن، نگاه می کنم! در واقع، یه زاویه جدید نگاه کردن به آدمهاس! :دی

وارد یه گروه جدید تو دانشگاه شدم، به نظرم تجربه ی خیلی خوبی بشه.

با دو تا از دوستام، صحبت های خیلی خوبی داشتم، که بهم انگیزه داد، برای اینکه با آدمها بیشتر ارتباط برقرار کنم.

و آخر هفته هم کمی، با دوستهای قدیمیم رفتم گیم و دوتا*، و کلی خندیدیم!

     

+ چند تا کار باید انحام بدم این هفته، اما مهمترینشون اینه که متمرکز تر شم، و از افکار پراکنده دوری کنم.

+عکس از اولین سری تمرینهای این ترم هست، که همراه با کلی ذوق حل شدن! :دی

 

*دوتا یک بازی کامپیوتری آنلاین است.

  • Sif Tal

نظرات (۶)

  • فیلو سوفیا
  • خوشحالم از خوندن این پستت و اینکه راضی هستی.:)
    درباره ی امتحانت اگرچه نمیتونی بگی ''چه بهتر'' ولی خب بگو:'' عیبی نداره!!''
    در این جمله نوید خوبی برای موفقیت هست؛)
    پاسخ:
    :*
    عیبی نداره! :)
    شما هم dota2بازی میکنی؟!
    فکر کردم فقط ما کارشناسی ها بیکاریم:/
    چرا دندونت شکست؟!
    پاسخ:
    نمی دونم!
    دندون عقلم خیلی وقت بود که فشار می اورد بهش... 

    آره! شما هم؟! خب الان خیلی کمتر شده ولی! :دی
    منم به خاطر دندونای عقلی که نکشیدم بارها تجربش کردم متاسفانه...

    ولی خب باید بگم چقدر حس بد و عجیبیه این شکسته شدن دندون و تا چند وقت اصلا نمی تونی کنار بیای باهاش. اما بعد از مدتی انگار نه انگار اصلا دندونی نداشتی.
    و فقط هر وقت ناخودآگاه چشمت به جای خالیش بیفته گرفتار کلی حسرت می شی.

    چقدر شبیه زندگی و از دست دادن عزیزامون می مونه این شکسته شدن دندون...
    پاسخ:
    :)
    من تا حالا اینقدر سرم شلوغ بود که وقت نکردم بهش بفکرم!

    انگار یه چیزی مثل همینه گفتید،چون امکان جبرانش نیست! 
    اما کلا زندگی همینه دیگه، چ می شه کرد؟! :دی
    "من همه تلاشم را کردم و خیلی راضی هستم و همین کافیه" :)

    این جمله رو تکرار کن :)))))
    پاسخ:
    :)
    آرههه!
    همین کافیه. به اضافه ی اینکه امیدوارم دفعات بعد حتی، بیشتر تلاش کنم :دی
    دندونت :/ من هنوز تو کف اونم :/



    پاسخ:
    :)
    یهویی شد! حس عجیبیه.
    با دیدن این عکسا و خوندن پستا، دلم برای ریاضی تنگ شد :))) 
    پاسخ:
    :)
    کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">