SifTal

SifTal

در جستجوی درمانی برای اینجور زندگی کردن...

۱۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

می دانم همانطوری که من کامل نیستم، تو هم کامل نیستی... ولی نمی دانم، می دانی که دوستت دارم؟ پدر! من کامل نیستم، من در مسیرِ سعادتی که تو  برایم تعیین کرده بودی، نیستم ولی در مسیر هستم! گاهی دست و پا شکسته و مجروح، گاهی با قدرت و سرِپا... گاهی جوگیر، گاهی سرگردون. من یه دخترِ خیلی معمولی هستم. با تمام حس ها و نیازها و دردهای طبیعی. 

  • Sif Tal

خیلی ساده و عادی که مشغولِ کارهای روزمره هستی، ناگهان گلویت تنگ می شود. ناخودآگاه چهارتا قطره اشک،  پشتِ سر هم، از گونه هایت سر می خورند پایین و آرام و به ترتیب، می لغزند زیر چانه هایت. ولی نمی دانی چرا. هر چقدر فکر می کنی، یادت نمی آید چه شده. توهمی سرگردان و  فراموش شده، در شقیقه ات می چرخد و یهو تیر می کشد و سرت را پنج درجه، هل می دهد عقب... ولی... یک لحظه بعدش، دوباره چشمایت را می بندی و یک نفس عمیق می کشی و سریع، رد اشک های روی گونه ها را پاک می کنی. چون می دانی مسیرِ درستش، در همان پله های نسیان بود. شاید ما را به خاطر مصلحت هایی این شکلی، انسان آفریده اند. ببخشیم، بگذریم، رها باشیم و ناپدید شویم.

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۲۲ فروردين ۹۶ ، ۰۲:۱۷
  • Sif Tal

خیلی مهمه که ذهن آدم با چی پر شه!!

دیدگاهِ شریفی می خواد ذهن آدم  رو با کتاب های درسی پر کنه. اینقد از آدم کار می کشن که تنها راه انجام دادنشون، فکر کردن به درس و درس و درس باشه. خب لعنتی! هیچ کس حق نداره، این دو وجب جایی که متعلق به خود آدم هست رو تا تهش، کنترل کنه، مثل اینکه آدم همیشه تا خر خره خورده باشه! هیچ راهی برا نفس کشیدن نمی مونه، باید حتما، یه بخشی از مغز آزاد بمونه، که آدم بتونه به چیزهای جدید  فکر کنه و دنبال ایده های تازه واحمقانه باشه! 

  • Sif Tal
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۳۲
  • Sif Tal

اووف! چه انرژی ای می گیره... امکان نداره بفهمیم، نبودنِ خصلت های حسادت و توقع، چه نعمت بزرگیه. تا وقتی که در درون خودمون  حسشون نکرده باشیم. جدی جدی ها! گاهی نمی فهمیم چقدر همه چی در درونمون خوبه و چقد باید خدا رو شکر کنیم!

  

+سابقا از آدمهای پر توقع، بدم می اومد. الان که می فهمم، این گونه آدما، با درد بزرگی دست و پنجه نرم می کنن، فقط می خوام بگم: خسته نباشین!

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۰۳:۰۴
  • Sif Tal

1. اسکاج ظرفشویی، وسیله گرد گیری نیست!

2. ظرف و لیوانی که توش غذا و آب می خوریم جای خاکه های سیگار نیست.

3. سفارش دادن غذا از عمورضا، غذا آماده کردن نیست. 

4. دختر به دنیا اومدن، دلیل انجام تمام کارهای خونه و خرید و پذیرایی از مهمونا نیست.

بالاخره امروز خسته شدم و مورد اول رو با صراحت اعلام کردم. :|

  • موافقین ۶ مخالفین ۰
  • ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۱۲
  • Sif Tal

هرچیزی که می گیم و هر اندیشه و هر تئوری آمیخته با توهم هست، حتی اونهایی که ساعت ها و روزها و ماه ها و سالها عرق پاش ریخته شده... حالا تو بگو چرا؟ آخه چرا؟ از آدمهای اطراف و قضاوتشون می ترسی؟

  • Sif Tal

می دونید، خیلی از رویاهای من، عین فیلم سینمایی می مونن. یعنی خودم توش نیستم یا شاید فقط یک درصد رویاهام شامل خودم باشه. بقیه اش، آدمهای دیگه ان که من فقط مثل یه روح سرگردون، بدون وجود خارجی، نگاشون می کنم و گاهی هم اینقد این نگاه کردن، خیلی دقیق می شه که حتی می تونم همه ی چیزهایی که اون آدمها حس می کنن رو حس کنم همراهشون!

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۱۴ فروردين ۹۶ ، ۰۳:۴۴
  • Sif Tal

آدمهایی مث من، با هر تلاش برای محبوب شدن برای دیگران کمی ازشون پیروی می کنن و در نهایت، سرگردون می شن.

    

  • Sif Tal

پیاز عوضی، در شرف پوسیدگی، کلی هم ریشه داشت!

تو کِش مکش، با ریشه هاش بودم که یهو پیاز له شد و تیکه هاش پاشید اینور اونور. از سرِ قطع امید از پیاز! همراه سوزش چشمام و با اشک داد زدم: فااااااک! ... پیازِ  ****... و همون لحظه! خواهر زادم که فقط چهارسالشه، جلوم وایساده! :|

   

خیلی، پیاز ناجوری بود. اصلا هم طعم خوبی هم از پیاز داغش درنیومد!

البته که دارم خدا خدا می کنم که خواهر زادم، یادش بره چی گفتم. حالا فاک هیچی! اون یکی، خیلی بد بود! :(

  • Sif Tal